شعرهای مرتبط با پلیس برای آموزش کودکان
شبا که ما می خوابیم
آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش می بینیم
اون دنبال شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دزدا خوب می جنگه
ما هم اونو دوست داریم
بهش احترام میذاریم
شعرهای مرتبط با پلیس برای آموزش کودکان
شبا که ما می خوابیم
آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش می بینیم
اون دنبال شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دزدا خوب می جنگه
ما هم اونو دوست داریم
بهش احترام میذاریم
شعرهای مرتبط با اورژانس برای آموزش کودکان
وقتی تصادف میشه یا توی یک حادثه
اورژانس امداده که به داد ما می رسه
عدد 115 شماره ی تماسه
نگیر بدون دلیل ، شماره ی اورژانسو
نگیری از مریضا همین یه دونه شانسو
اون ور خط پرستار گوشی رو برمی داره
ازت سوال میکنه ، سوالایی که داره
ازحال و روز مصدوم یا کسی که بیماره
نگیر بدون دلیل ، شماره ی اورژانسو
نگیری از مریضا همین یه دونه شانسو
دروغ نگی یه وقتی ، زنگ نزنی الکی
شاید یکی مریضه ، حالش بده طفلکی
نیاز به اورژانس داره ، کمک می خواد راستکی
نگیر بدون دلیل ، شماره ی اورژانسو
نگیری از مریضا همین یه دونه شانسو
شاعر: خانم آناهیتا مستاجران
یه شکلی هست تو اورژانس، بهش می گن مثلث، مثلث ِ طلایی
هر سه تا گوشه ی اون، یه اسم داره نگا کن ، غلط نگی یه جایی
اسم یکیش نجاته ، دومیشم امنیت
گوشه ی سوم ِ اون، اسمش چیه ؟ سلامت
این سه تا گوشه باید ، با همدیگه کار کنن
هر کدوم از این سه تا، خیلی خیلی مهمن
همیشه هر تصادف ، صحنه ی دلگیریه
اما باید بدونیم ، چاره ی مشکل چیه
باید سریع و فوری، زنگ بزنیم به امداد
خبر بدیم که اینجا ،امداد رسانی می خواد
اول هر سانحه اونکه میاد پلیسه
به وضع امنیت اون دور بر می رسه
مثل همیشه پلیس مراقبت می کنه
از جون و مال مردم محافظت می کنه
........................
بعد از پلیس تو صحنه گروه نجات میرسه
که جستجو می کنه تو دل هر حادثه
تا کسیکه زخمیه یا اونکه مشکل داره
از صحنه ی حادثه زودتر بیرون بیاره
نوبتی ام که باشه نوبت اورژانس میشه
وظیفه ی اون فقط ، سلامته همیشه
باید ببینه مصدوم ، چه حال و روزی داره
فشارِ خون می گیره، نبضشو خوب می شماره
ممکنه خون ریزی زیادی داشته باشه
نمیتونه بذاره همینجوری رها شه
شاید شکسته باشه استخونای مصدوم
باید آتل ببنده به دست و پای مصدوم
اگه خدا نکرده راه گلوش بسته شه
نتونه مثل همه درست نفس بکشه
باید سریع و فوری امداد و آغاز کنه
تا بتونه مسیر هوا رو زود بازکنه
خلاصه هر جور شده، رسیدگی می کنه
علائم حیاتو خوب ، بررسی می کنه
تا بتونه به خوبی امداد رسانی کنه
به سمت بیمارستان مصدومو راهی کنه
شاعر : خانم آناهیتا مستاجران
آهای آهای بچه ها ، حتی شما بزرگا
چند تا شمارست باید ، بلد باشیم همه جا
نباید از یاد بره ، تک تک این عددها
بیاین با هم حفظ کنیم ، واسه روز مبادا
آتش نشانی چنده ؟ یکصد و بیست و پنجه
حفظ کردن این عدد ، مثل یه دونه گنجه
آخه تو هر حادثه آتش نشان می دونه
چیکار کنه تا کسی توی خطر نمونه
تلفن بعدیمون ، شماره ی پلیسه
صد و ده و بگیری ، پلیس ، زود می رسه
بودن اون تو صحنه ، ضامن امنیته
وظیفه ی صدو ده ، چیه ؟ ... مراقبته
پس تا حال سه تا از شماره ها رو دیدم
یکی یکی اونا رو ، به حافظه سپردیم
حالا می ریم سراغ ، شماره ی آخری
این عددو نباید ، بگیریمش سرسری
یکصدو پونزده دفعه ، تا صدو پونزده بشمار !
اورژانس 115 ست به حافظه ت خوب بسپار
اورژانس فقط مخصوصه مصدوما و مریضاس
وظیفه شم همیشه ، سلامت آدمهاس
مرور کنیم از اول همشو دونه دونه ؟
تا اینکه این عددها تو ذهنمون بمونه ؟
یکصدو بیست و پنج که آتش نشانی بودش
هلال احمر و باز ، یکی بگه چی بودش؟
یکصد وده فرقی با یکصدو پونزده داشت؟
از حفظ بگو عزیزم ، نگا نکن به یادداشت!
ای بچۀ خوب و عزیز و باهوش
بیا بکن نصیحت مرا گوش
خوب می دونم بزرگ و عاقلی تو
وقت خطر زرنگ و کاملی تو
چند تا سئوال دارم من از تو عزیز
خدا کنه هیچ وقت نباشی مریض
سئوال من راجع به یک مرکزه
ارزش کارش نداره اندازه
اورژانس کجاست کی شنیده تا حالا
هر کی بگه بهش می گیم ماشاا...
شاید یکروز تنها بودی با مادر
مادربزرگ، پدربزرگ یا پدر
یا همسایه یا دوستای مدرسه
یا مهمونی که خونتون می رسه
ممکنه وقت بازی توی کوچه
شیطون بره به جلد چند تا بچه
ممکنه یک تصادفی ببینی
نباید اون لحظه بیکار بشینی
شاید کسی سوخت با بخار آب جوش
یا چاهی بود کسی افتاده بود توش
شاید کسی تنفسش شد ضعیف
شکسته شد یک دست یا پای نحیف
از درد قلب کسی بشه ناآرام
یا کودکی بیوفته از پشت بام
تو مدرسه تو کوچه یا تو خونه
پای سلامت کسی میونه
بزرگ ترها اون لحظه مشغول می شن
بعضی ها وقت حادثه هول می شن
اما تو باهوشی و زبر و زرنگ
با ترس و گریه می ری حتماً به جنگ
هول نمی شی این هول شدن نداره
مصدوم نیاز به یاری تو داره
تو می تونی با یک تماس فوری
از مرکز اورژانس کمک بگیری
مصدوم اگر از حادثه می بُرد رنج
زود تو بگیر شمارۀ یک یک پنج
وقت خطر سریع بگیر شماره
اورژانس به فوریّت کمک می آره
هرگز فراموشت نشه یک یک پنج
تو خاطرت نگه بدار مثل گنج
ستارۀ زندگی آرمِ اورژانس
وقتی رسید می بینی رو آمبولانس
به رنگ آسمونه این ستاره
حضورش آرامش هر بیماره
یک مار و یک عصا میونِ اونه
این آرم باید به یاد تو بمونه
اورژانس کارش دقیقه مثل ساعت
هدف اینه سرعت، امداد، سلامت
هرگز فراموش نکنی یک یک پنج
تو خاطرت نگه بدار مثل گنج
در هر زمان و هر مکان وقت رنج
آروم می شی به همت یک یک پنج
شاعر خانم بهادرانیان
شعرهای مرتبط با آتش نشانی برای آموزش کودکان
آتیش آتیش آتیش گرفته اونجا
کمک کنید به هرکی رفته اونجا
آقای آتش نشان دشمن مشکلاته
هرکجا آتیش دیدی بدون که اون باهاته
شماره اداره یکصد و بیست و پنجه
همه با هم بخونیم شماره رو دوباره
هم با محبت هم مهربان است
آن مرد خوشرو آـش نشان است
از آتش و دود هرگز نترسید
از دیدن آن برخود نلرزید
در شعله ها هست آن مرد بیدار
پروردگارا او را نگهدار
🏻🏻🏻🏻🏻
گُر گُر گُر آتیش گرفته جایی
یکی تو آب افتاده مثل ماهی
یکی بازم پاش توی چاله گیره
بابای علی دست اونو میگیره
بابای علی ، آقای آتش نشانه
همه میگن باباش یه قهرمانه
همه میگن خیلی شجاع باباش
میگن: علی! همیشه مثل اون باش
من یه آتش نشانم
آتش باشد نشانم
جنگ میکنم با آتیش
تا نزنه تورا نیش
آتش از من مبترسه
مرا میبینه میلرزه
1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣ 1⃣2⃣5⃣
وقتی میگیره آتیش
تو شهر ما مکانی
سریع میاد یه ماشین
که هست آتش نشانی
مامور آتش نشان
ببین چقدر زرنگه
هرجا بگیره آتیش
با شعله ها می جنگه
مرد آتش نشانم
وقت نبرد با آتش
خودم یه قهرمانم
کارم را دوست دارم
من ناجی انسانم
بی احتیاطی نکن
با آتش بازی نکن
تا در امان بمونی
خودت را نسوزونی
حادثه های ناجور
همیشه در کمینه
نجات جان انسان
کارم همش همینه
ماشین آتش نشان
وقتی آژیر می کشه
کنار برید زود زود
باید زودتر رد بشه
خاموش کنه آتیش رو
خیلی فوری خیلی زود
این آتیش خطرناک
هم شعله داره هم دود
🏻🏻🏻🏻🏻
مردان آتش نشان
دلاور با ایمان
اگر شوند با خبر
که در یک نقطه شهر
آتیش گرفته جایی
تا دیده را گشایی
آژِیرکشان می آیند
تا که خاموش نمایند
حالا با ما تکرار کن
شماره اونهارو
1 2 5
125