حوادث طبیعی جزء جدایی ناپذیر زندگی میباشند و بسیار با اهمیت است که کودکان خود را به شیوه ای خاص با پدیده ای مانند زلزله آشنا کنیم تا با نگاهی تازه ترس را کاهش دهیم و مهارت رفتار صحیح را برای کودک و خانواده نهادینه سازیم، چراکه با آگاهی بخشیدن صحیح میتوان در زمان وقوع حادثه از شدت آسیب های جانی و مالی کاست...
زلزله فاجعهای دردناک برای همه افراد جامعه است و کودکانی که این حادثه غمانگیر و عواقب دشوار آن مانند از دست دادن خانه و نزدیکان را تجربه میکنند، ناچارند با سختیهای زیادی دست و پنجه نرم کنند. با این حال، فقط این گروه نیستند که با عوارض منفی زلزله روبهرو هستند. در شهرها و مناطق دیگر نیز کودکان و نوجوانان تحت تاثیر اخبار منفی زلزله درمورد آینده زندگی خود و خانوادهشان دچار نگرانی و ترس میشوند. اگرچه، چنین وضعیتی قابل انتظار است؛ ولی والدین و مراقبان باید در چنین شرایطی به کودکان و نوجوانان کمک و از سلامت روانی آنان محافظت کنند. از زلزله با همه دشواریهایش گریزی نیست و باید سعی کرد راهکارهای مناسبی برای رویارویی روانی آن بیاموزیم.
کودکان و نوجوانان با توجه به سنشان واکنشهای متفاوتی به اخبار حوادث و بلایا نشان میدهند.
در هنگام وقوع زلزله همچون سایر فجایع طبیعى، کودکان نیز مشابه بزرگسالان واکنش هایی نشان می دهند که این واکنش ها در ابتداى وقوع زلزله یا سایر فجایع پاسخ هایى کاملا طبیعى به رویداد تجربه شده هست.
واکنش هایى که مطابق سن کودک ممکن است مشاهده شود:
🔸٢ تا ٦ سالگى:
* گریه کردن غیرقابل کنترل
* بى هدف به این سو و آن سو دویدن
* ترس از تنها ماندن
* حساسیت به صداى بلند
* بى قرارى و گیجى
* ترس و مشکلات تغذیه
🔸 ٧ تا ١٢ سالگى:
* شکایت از تجربه دردهاى فیزیکى همچون دل درد و سردرد
* کاهش اشتها
* کابوس شبانه و ناتوانى در خوابیدن
* خشم و پرخاشگرى
* اجتناب از مدرسه رفتن
* کاهش علاقه به انجام تکالیف
* نافرمانى در خانه یا مدرسه
کودکان پیش دبستانی با دیدن مناظر و شنیدن صحبتهای منتشر شده در اخبار، آشفته و پریشان میشوند. آنها نمیتوانند بدرستی بین واقعیت، افکارخودشان، آنچه میبینند و میشنوند و آنچه در زندگی واقعی رخ میدهد، تفکیک قائل شوند. شاید آسیبپذیرترین گروه به اخبار حوادث، همین پیشدبستانیهایی باشند که از نظر بسیاری از افراد در دنیای بیخیالی خود سیر میکنند.
در مورد کودکان دبستانی شرایط کمی متفاوتتر است. آنها میتوانند زیرنویسها را بخوبی بخوانند و متوجه اخبار شوند. درست است که تفاوت بین واقعیت و خیال را به طور کامل متوجه میشوند، اما اخبار حوادث را شدیدتر و وسیعتر از واقعیت، پردازش و خطر را نزدیک به خود احساس میکنند. در نتیجه دچار ترس و اضطراب از وقوع زلزله و حوادث میشوند.
١. اجازه ندهید که کودکان در معرض اخبار زلزله قرار بگیرند. آنها توانایی پردازش این اخبار را ندارند و به سرعت جهان را برای خود تهدیدکننده می یابند.
مهم است والدین میزان تماشای صحنههای دلخراش زلزلهزدگان در تلویزیون را کاهش دهند. چون تماشای مداوم صحنههای زلزله، اثرات مخربی بر کودکان و نوجوانان دارد. کودکان کم سنتر بیشتر حس میکنند این اتفاق برای آنان رخ خواهد داد و برای کودکان بزرگتر و نوجوانان هم مواجهه و تماشای مکرر صحنههای دلخراش زلزله، باعث افزایش اضطراب و ناامنی آنان خواهد شد.
۲. مهمترین منبع احساس امنیت برای کودک، والدین او هستند. به کودک اطمینان دهید که شما در کنارش هستید.
در کودکان کمسن، نگرانی جدایی و از دست دادن والدین ایجاد میشود و ممکن است به همین دلیل بیش از پیش به والدین خود بچسبند یا هنگام جدایی از والدین مضطرب شوند و از جدایی والدین خود اجتناب کنند و حتی در مواردی از رفتن به مدرسه سرباز زنند. چنین وضعیتی یک اورژانس جدی در نظر گرفته میشود و نیاز به مداخله و درمان تخصصی است.
۳. در مقابل سوالات کودکانی که خبر زلزله را شنیده اند به هیچ وجه دروغ نگویید (مثلا هیچ چی نشده). به بیانی ساده و مختصر آنچه واقع شده را به او بگویید (لازم نیست مبانی زمین شناسی و پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه را به او بگویید) و به او در یک وضعیت فرضی اقدامات ایمنی در زمان زلزله را یاد بدهید.
بعضی والدین سعی دارند فرزند خود را قانع کنند که اتفاقهای بد برای آنها نخواهد افتاد. واقعیت این است باید پاسخهایی حاوی اطلاعات صحیح به فرزندان بدهید و قولهایی ورای توان و قدرتتان به فرزندان ندهید، مثلا نگویید: «ما قول میدهیم همیشه و در همهجا از تو مراقبت کنیم»، کودکان دیر یا زود متوجه راستی کلام شما میشوند.
نکته مهم این است والدین از صحبت کردن راجع به زلزله نترسند. صحبت در مورد زلزله، ترس و اضطراب یا ناراحتی فرزندتان را افزایش نمیدهد. والدین باید بتوانند به احساسات فرزندان خود رسیدگی کنند و به سوالهای آنان پاسخهای صحیح بدهند. فرزندانتان را تشویق کنید تا در مورد احساسات خود صحبت کنند، بسیاری از فرزندان مرددند در مورد ترسها و اضطرابهای خود با والدین صحبت کنند یا نه. بعضی والدین، انکار احساسات یا قضاوت در مورد آنها را راهی برای کمک به فرزندان میدانند و میگویند: «برای چه میترسی؟»، «این که ترس نداره» در حالی که این نکته بسیار مهم است احساس فرزندان پذیرفته شود و عادی جلوه داده شود؛ یعنی: «طبیعیه که از زلزله بترسی. بخصوص بعد از آنچه در فیلمها دیدی.»
زلزله و اخبار مرگ و میر متعدد از نظر کودکان عادی نیست به همین دلیل، لازم است وقت و زمان بیشتری با هم بگذرانید و آنان را آرام کنید. اختصاص زمان بیشتر به آنان آرامش و امنیت میدهد.میتوانید فرزندان را در امر کمک به زلزلهزدهها مشارکت دهید. جمع آوری کمک، رفتن به محلهای دریافت آن و حضور در این مکانها این پیام را به کودکان میدهد که در صورت وقوع چنین مشکلاتی، افرادی هستند که به کمک میشتابند.
منبع:
www.migna.ir
و باتشکر از سرکار خانم مهدیه انوشه روانشناس بالینی